برام عجیبه که اتفاق امروز هزارتا حس توش داشت. واقعا هزارتا. خنده و غم و لبخند و خیرگی و یاد گذشته و فکر آینده و امید و ترس و بی‌قراری و دلهره و شادی و انگیزه و وحشت و دلواپسی و هیجان و حسادت و خجالت و اعتماد بنفس و خاری و . یک عالمه حس خوب و بد دیگه که هیچ کلمه‌ای برای توصیفشون وجود نداره. و عجیبتر این که عین این هزارتا حس، با هم، همه همزمان، توی وجودم بودن و هنوزم بیشترشون هستن. اما تنها نتیجه‌ی اتفاق امروز این بود، این بود که من فهمیدم اون روزایی از هزارتا ,اتفاق امروز منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

♣♣♣ غروبی در سپیده دم ♣♣♣ شب پایگاه خبرفوری ایران توریست سنگ فیروزه | یاقوت کبود | لاجورد آشپزباشی مدرسه شاد و با روح برنامه نویسی مزه ی گَسِ عصرِ چهارشنبه!